صفحه شخصی روح ا... آذین   
 
نام و نام خانوادگی: روح ا... آذین
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد معماری - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  دانشجوی دکتری حقوق خصوصی/رئیس هیئت مدیره /طراح،مشاور و مجری پروژه های معماری و مدیریت پروژه/پایه دو طراحی و نظارت
تاریخ عضویت:  1389/01/25
 روزنوشت ها    
 

 یک بار بخوانید، عاشق می شوید بخش عمومی

11

یک بار بخوانید، عاشق می شوید
دکتر علی شریعتی


اگر به فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین (ع) نباشد , بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند, می شود به "حسین" ایمان نیاورد؟ نشناسدش؟ عاشقش نشود؟دیوانه اش نشود؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟ یک بار بخوانید، عاشق می شوید...



حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی دارد و هیچ آفریده ای به پای شباهت مخلوقات او نمی رسد.



حهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خوشنودی توست.



پس

هر گاه که تو را خواندم پاسخم گفتی .

هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی.

هرگاه اطاعتت کردم قدردانی و تشکر کردی.

و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم بر نعمت هایم افزودی.

و اینها همه چیست؟

جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو؟!

من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر سپارم؟

خدایا!الطاف خفیه ات و مهربانی های پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتها ی آشکار توست.

خدایا!من را آزرمناک خویش قرار ده آن سان که انگار میبینمت.

من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم.



خدایا!

من را با تقوای خودت سعادتمند گردان.

و با مرکب نافرمانی ات به وادی شقاوت و بد بختی ام مکشان.

در قضایت خیرم را بخواه.

و قدرت برکاتت را بر من فرو ریز تا آنجا که تاخیر را در تعجیل های تو و تعجیل را در تاخیر های تو نپسندم.

آنچه را که پیش می اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند.

و آنچه را که بازپس می نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.

پروردگار من!

من را از هول و هراس های دنیا و غم واندوه های آخرت رهایی ببخش.

و من را از شر آنان که در زمین ستم می کنند در امان بدار.



خدایا!

به که واگذارم می کنی؟

به سوی که می فرستی ام؟

به سوی آشنایان و نزدیکان؟تا از من ببرند و روی برگردانند.

یا به سوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟

یا به سوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟

من به سوی دیگران دست دراز کنم؟در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.

ای توشه و توان سختی هایم!

ای همدم تنهایی هایم!

ای فریاد رس غم وغصه هایم!

ای ولی نعمت هایم!

ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشکلات!

ای مونس و مامن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی کسی!

ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره ی اندوه و غربت و خستگی!

ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی انتهای تو!

تو پناهگاه منی!

تو کهف منی!

تو مامن منی!

وقتی که راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می کشانند و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند و ...........

اگرنبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم.

و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نا بودی تنها پیشروی من میشد.

ای زنده!

ای معنای حیات! زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است.



ای آنکه :

با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.

و من با بدی ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.



ای آنکه:

در بیماری خواندمش و شفایم داد.

در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.

در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید.

در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.

در فقر خواستمش و غنایم بخشید.

من آنم که بدی کردم ... من آنم که گناه کردم.

من آنم که به بدی همت گماشتم.

من آنم که در جهالت غوطه ور شدم.

من آنم که غفلت کردم.

من آنم که پیمان بستم و شکستم.

من آنم که بد عهدی کردم .....

و ... اکنون باز گشته ام.

باز آمده ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.

پس تو در گذر ای خدای من!

ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی رساند.



ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارها ی خوب توفیق می دهد.

معبود من!

اینک من پیش روی توام و در میان دست های تو.

آقای من!

بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.

نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم.

نه ریسمانی که بدان بیاویزم.

و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.

چه می توانم بکنم؟ وقتی که این کوله بار زشتی و گناه با من است ؟!

انکار؟!

چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه ی اعضا و جوارحم به آنچه کرده ام گواهی می دهند؟



خدای من!

خواندمت پاسخم گفتی.

از تو خواستم عطایم کردی.

به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی.

به تو تکیه کردم نجاتم دادی.

به تو پناه آوردم کفایتم کردی.



خدایا!

از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن.

از آستان مهرت نومیدمان مساز.

آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.

از درگاه خویشت ما را مران.

ای خدای مهربان!

بر من روزی حلالت را وسعت ببخش.

و جسم و دینم را سلامت بدار.

و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن.

و از آتش جهنم رهایم ساز.



خدای من!

اگر آنچه از تو خواسته ام عنایتم فرمایی , محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.

و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.

یا رب! یا رب! یا رب!



خدای من!

این منم و پستی و فرو مایگی ام.

و این تویی با بزرگی و کرامتت.

از من این می سزد و از تو آن

" چگونه ممکن است به ورطه ی نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی."



خدای من!

تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!

تو چقدر درگذرنده و بخشنده ای با این همه کار بد که من می کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.



خدای من!

تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام.

تو که اینقدر دلسوز منی!

خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد.

بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.

و زیانکار باد سودای بنده ای که از عشق تو نصیب ندارد.



خدای من!

مرا از سیطره ی ذلت بار نفس نجات ده و پیش ازآنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک وشرک رهایی ام بخش.



خدای من!

چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!

چگونه سستی بگیرم ,چگونه خواری پذیرم که تو تکیه گاه منی!

ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی کرده ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده.

یا رب! یا رب! یا رب!





قسمت هایی از دعای عرفه امام حسین (ع) به قلم دکتر علی شریعتی

پنجشنبه 27 آبان 1389 ساعت 08:08  
 نظرات    
 
سینا طاهرخانی 20:27 پنجشنبه 27 آبان 1389
11
 سینا طاهرخانی
بسیار تاثیر گدار وزییا است/یا حسین... متشکر
پیشفرض آفت های توسل به اهلبیت(ع)
1. نداشتن درک واقعی از مقام معصومان (علیه السلام) نزد خداوند

خداوند برای اینکه مقام پیامبران و ائمه اطهار(علیه السلام) نمایانده شود، تا دیگران با الگو گرفتن از این خاندان به سوی کارهای خیر و نیکو تشویق شوند، ولایت تکوینی را به آنان عطا فرمود. ائمه اطهار (علیه السلام) با در اختیار داشتن این ولایت، می توانند کراماتی را حتی پس از مرگ، از خود نشان دهند. در این میان، برخی به دلیل نرسیدن به آگاهی و درک واقعی از جاودانگی روح انسان به ویژه ارواح مطهر پیامبران و ائمه اطهار (علیه السلام) این مقام معنوی را منکر شدند و توسل و استغاثه و حاجت خواهی از آنان را کفر و شرک دانستند و با این عقیده، خود را از فیض معنوی بندگان پاک خداوند محروم کردند . بر این اساس، نبود درک و آگاهی، مانعی در راه دین شناسی و بهره مندی از الطاف الهی می شود.

2. مستقل دانستن اولیای خداوند در فیض رسانی

برخی از روی نادانی معتقدند که پیامبران و معصومان (علیه السلام) در فیض رسانی به خود متکی اند، غافل از اینکه آنان واسطه ای برای رسیدن به فیض الهی اند و از خود هیچ استقلالی و تدبیری ندارند و با اذن خداوند می توانند شفا دهند یا دعایی را به اجابت رسانند. این عقیده، در نتیجه زیاده روی در ارادت و توسل به ائمه و رسولان دین شکل می گیرد که سرچشمه آن، نشناختن درست خدا و این بزرگواران است .(1)
گواه این مدعا آیه ای است که در آن، خداوند، معجزه ها و کرامت های حضرت عیسی (علیه السلام) را به اذن خویش وابسته می داند، آنجا که می فرماید:
و آنگاه که به اذن من، از گل [چیزی] به شکل پرنده می ساختی، پس در آن می دمیدی و به اذن من پرنده ای می شد، و کورمادرزاد و پیر را به اذن من شفا می دادی، و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می آوری... .(مائده :110)

3. فریب و سودجویی

جوانان باید همواره مراقب شعور و عقل خویش باشند تا مبادا دین و ایمانشان بر باد نرود؛ چرا که برخی افراد مغرض یا فرصت طلب برای فریب دادن افراد ساده دل و رسیدن به هدف های پلید خود، گاهی ضمن برپایی مراسمی، مدعی می شوند یکی از ائمه به آن مراسم توجه دارد و آن را پذیرفته است.
آنان برای اثبات ادعای باطل خویش، به آثار به جا مانده از دست یا انگشت بر روی پرچم، پرده یا آتش نذریِ آن مراسم استفاده می کنند. ایشان با این ترفند، در پی به دست آوردن آبرو وتقدس هستندتا بتوانند به هدف ها و خواسته های دنیایی و پوشالی خود دست یابند. از این رو، مسلمانان و شیعیان شعورمند و راستین باید با هوشیاری، هر ادعایی را نپذیرند و دیگران را نیز در این باره راهنمایی کنند.

4. عقیده به توسل بدون عمل صالح

توسل به معصومان (علیه السلام) در صورتی سودمند و کارگشاست که انسان گفتارش را با عمل نیک و صالح همراه کند تا بدین وسیله، آبرویی نزد آنان به دست آورد؛ و گرنه با تقاضای شفاعت بدون عمل نیک، راه به جایی نمی برد. همچنین گناه از رسیدن صدای استغاثه ما به سوی معصومان (علیه السلام) جلوگیری می کند. حضرت علی (علیه السلام) در فرازی از دعای کمیل می فرماید: «گناه مانع اجابت دعا هست.»

5. ناامیدی از برآورده نشدن دعا

ناامیدی پس از برآورده نشدن حاجت ها، گاهی پایه های اعتقادی فرد نیازمند را سست می کند؛ زیرا او به پی آمدهای خواسته و دعای خویش توجه ندارد و نمی داند که گاه برآورده شدن حاجتش به خیر و صلاح وی نیست. بنابراین گاه ممکن است هر دعا و توسلی، به مصلحتی اجابت نشود.

6. توسل، تنها به هنگام دچار شدن به بلاها

برخی، تنها هنگام بلا و رنج به معصومان (علیه السلام) توسل می جویند و پس از برآورده شدن حاجت خود، دیگر به دین و ارزش های آن توجهی نمی کنند، مگر آنکه باز به مشکل و گرفتاری دچار شوند. چنین توسل و ارتباطی با ائمه (علیه السلام) مانعی برای برآورده شدن دعاهای بعدی و آفتی برای ادامه این ارتباط ناسپاسانه است.
سمیه حیدری 16:07 یکشنبه 30 آبان 1389
6
 سمیه حیدری
ممنون از مطلب زیبای شما
روح ا... آذین 11:17 دوشنبه 1 آذر 1389
7
 روح ا... آذین
خواهش می کنم
فهیمه مسقطیان 09:29 چهارشنبه 10 آذر 1389
5
 فهیمه  مسقطیان
بسیار زیبا نوشته شده بود ممنون از شما
زهرا نقیبی 15:43 یکشنبه 29 اسفند 1389
8
 زهرا نقیبی
جملات زیبایی بود .سعی میکنم هرروز بخشی از آنها را با خودم زمزمه کنم.
خداوندا! نمیگویم دستم را بگیر
عمریست گرفته ای....
مبادا رهایم کنی!
ن نوری 00:21 دوشنبه 1 فروردین 1390
6
 ن نوری
خیلی خوب بود بسیار ممنونم.
روح ا... آذین 16:19 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 روح ا... آذین
اما ریشه اش در دل نیست، در باد است

گوش کن قافله سالار چه می خواند: وَ لَمّا تَوَجّهَ تِلقاءَ مَدیَنَ قالَ عَسی رَبّی اَن یَهدیَنی سواءَ السّبیل(1)... آیا تو می دانی که از چه امام آیاتی که در شأن هجرت نخستین ِ موسی است فرا می خوانَد؟ عقل محجوب من که راه در جایی ندارد... ای رازداران خزاین غیب، سکوت حجاب را بشکنید و مُهر از لبِ فروبسته اسرار برگیرید و با ما سخن بگویید. آه از این دلسنگی که ما را صمٌ بُکم می خواهد... آه از این دلسنگی!
سرّ آنکه جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در کجاست؟ طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می طلبد.
یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنانی است که اسلام آورده اند اما در جست و جوی حقیقت ایمان نیستند. کُنج فراغتی و رزقی مُکفی... دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است. در جست و جوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد؛ در جست و جوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد، غافل که خانهء غفلت، پوشالی است و ابتلائات دهر، طوفانی است که صخره های بلند را نیز خُرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلتاند تا پیوستهء به خاک شود.
اگر کشاکش ابتلائات است که مرد می سازد، پس یاران، دل از سامان برکَنیم و روی به راه نهیم.
بگذار عبدالله بن عمر ما را از عاقبت کار بترساند. اگر رسم مردانگی سرباختن است، ما نیز چون سید الشّهدا او را پاسخ خواهیم گفت که: " ای پدر عبد الرحمن، آیا ندانسته ای که از نشانه های حقارت دنیا در نزد حق این است که سر مبارک یحیی بن زکریا را برای زنی روسپی از قوم بنی اسرائیل پیشکش بردند؟ آیا نمی دانی که بر بنی اسرائیل زمانی گذشت که مابین طلوع فجر و طلوع شمس هفتاد پیامبر را می کشتند و آن گاه در بازارهایشان به خرید و فروش می نشستند، آن سان که گویی هیچ چیز رخ نداده است! و خدا نیز ایشان را تا روز مؤاخذه مهلت داد."(2)
... اما، وای از آن مؤاخذه ای که خداوند خود اینچنین اش توصیف کرده است: اَخذَ عَزیزٍ مُقتَدرٍ.(3)
آه یاران! اگر در این دنیای وارونه، رسم مردانگی این است که سر بریدهء مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند.... بگذار اینچنین باشد. این دنیا و این سر ما!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ قصص / 21
2 ـ موسوعه کلمات امام الحسین(ع)، ص 308
3 ـ بخشی از آیهء 42 سورهء قمر: ... فَاَخذناهُم اَخذَ عَزیزٍ مُقتَدرٍ

فتح خون، شهید آوینی
روح ا... آذین 16:19 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 روح ا... آذین
بقیه کربلا

بقیه کربلا، زین العابدین (ع)ـ این زیباترین اسیر نیایش ـ دوشادوش زبان شهادت ـ زینب ـ از قتل عام قبیله عاشورا باز می آید:

کربلا کربلا، در واژه ها، ریخته
و عاشورا عاشورا، به لهجه ی دعا، در آویخته!...
تولّد عاشورا در برابر چشمانش بود که اتفاق اُفتاد ـ و "ذبح عظیم"، از همان نقطه ای که او نیز ایستاده بود، جریان یافت.
دردا که درد نیست!
و گرنه "زبور آل محمّد(ص) " این همه، خاک نمی خورد.... اگر "فهمیده" بودم صحیفه سجّادیه ـ این زبان زین العابدین ـ را، می توانستم فهمید! ...
همان که در زیباترین طرز سعادت، فراگرفتن "نظم شهادت" را، دست به دعا بر می دارد:

حَمْداً نَسْعَدُ بهِ فی السّعَداءِ مِنْ اَوْلیائهِ، وَ نَصیرُ بهِ فی نَظم الشُهَداءِ بسُیُوفِ اَعْدائهِ! ...*

و دلش را، برای خدا، چندان می گویدکه خاک نیز بشنود.
امّا، پنهان نباید کرد که راز و نیاز عاشورا ـ قرآن صاعد و زبور آل محمّد (ص) ـ در میانه ی ما هنوز هم تنهاست...
* صحیفه سجّادیه، دعای یکُم
اگر شهادت نبود، ابوالقاسم حسینجان
نعیم انزلی 18:08 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 نعیم انزلی
ممنونم.
مجید صابر 21:45 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 مجید صابر
از جمله انسانهایی که واقعا مسلمان بود مرحوم دکتر شریعتی است.