صفحه شخصی روح ا... آذین   
 
نام و نام خانوادگی: روح ا... آذین
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد معماری - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  دانشجوی دکتری حقوق خصوصی/رئیس هیئت مدیره /طراح،مشاور و مجری پروژه های معماری و مدیریت پروژه/پایه دو طراحی و نظارت
تاریخ عضویت:  1389/01/25
 روزنوشت ها    
 

 کوششی برای بازآفرینی ساخت و ساز در قالب مفهوم فرآیند بخش عمران

9

پیشگفتار
برخلاف رشته مهندسی عمران که به طور کامل منطقی و ریاضی است، رشته معماری مخلوطی از هنر و ریاضیات است که جنبه هنری آن بر ریاضی بودن آن می چربد. در حالیکه به طور مسلم یکی از خاطر ه های جذاب هر مهندسی روزهای دانشجویی اوست. به یاد می آورم که در دوره لیسانس می بایستی علاوه بر دروس مهندسی عمران برخی از دروس معماری را نیز می گذراندم.
باید اعتراف کنم که همیشه با نحوه ی تدریس دروس غیر ریاضی مشکل داشته ام. در این بین درس " اصول مبانی طراحی شهری" از درسهایی بود که جنبه هنری زیادی داشت. علاوه بر این که شیوه تدریس سلیقه ای استاد نیز مزید بر علت شده بود. در انجام پروژه های درسی آن ترم، بیاد می آورم که چگونه با نشستن در اتاقی و بدون اطلاع از اینکه شهر قرار است برای چه افرادی ساخته شود مجبور به طراحی یک شهر بودم. دوستان همکلاسیم تنها نگران آن بودند که چگونه میتوان در کمترین زمان مساحت در نظر گرفته شده را بلوک بندی ، خیابان کشی و فضا سازی نمود. همانهایی که بهتر پذیرفته شدن و نمره گرفتند. اما من نمی توانستم سوالاتم را فراموش کنم . اگر ما این شهر را برای مردم می سازیم پس آ نها کجای مسئله قرار دارند؟ خواستهایشان چگونه در مسیر طراحی در نظر گرفته و اعمال میشود ؟ آیا هدف تنها این است که کاربری ها را مشخص کنیم ؟ مسلما من نتوانستم با محیط کلاس ارتباط یرقرار کنم و نتیجه هم مشخص بود. باید دوباره آن درس را می گذراندم. تنها شانسی که آوردم این بود که این درس ترم بعد ارائه نمی شدو من می توانستم در دانشگاه دیگری مهمان شوم.
یادم می آید که به سختی توانستم در دانشکده معماری دانشگاه تهران کلاسی به نام "مبانی طراحی شهری" بیابم. جناب آقای دکتر بحرینی استاد درس بودند. شرکت در اولین جلسه کافی بود که نظرم را در مورد این درس کاملا دگرگون کند. در طول ترم و در کلاس ایشان هر لحظه احساس خاصی به من دست می داد. فکر می کردم ایشان فقط معماری درس نمی دهندو مثلا در یک جلسه بنظرم می آمد که ایشان دارندریاضی درس می دهندو در یک جلسه دیگر فلسفه و حتی در جلسه ای احساس نمودم که بر سر کلاس عرفان هستم.
اولین چیزی که گفتند این بود که باید برای هر کاری دلیلی داشت و برای هر دلیل منطق و برای هر منطقی اثباتی. تنها در این صورت است که دیگران می توانند با سوال وارد کردن به اثبات شما ، منطق شما را به چالش بکشند و درستی یا نادرستی دلیل شما را محک بزنند. ما نام این مراحل را " فرآیند " می گذاریم و برآنیم که طراحی شهری را نیز در قالب یک فرآیند تشریح کنیم.
پس بیایید طراحی شهری را در قالب یک فرآیند تعریف کنیم تا بتوانیم هر مسئله ای از آن را در طی این فرآیند تحلیل و بررسی کنیم. شما می خواهید شهری طراحی کنید؟ این شهر برای کیست؟ آیا آنان را می شناسید؟ چه شناختی از مسائل و امکاناتشان دارید؟ و ...
ایشان به ما آموخت که اگر بدون در نظر گرفتن" شناخت" فضایی را برای مردمی طراحی کنیم ممکن است که مسئله ای به مسائل آنان بیافزاییم در حالیکه مشکلاتشان هنوز پا برجاست.
اکنون که سالهاست فارغ التحصیل شده ام ، گفته هایشان هنوز در ذهنم باقی مانده است. از اینرو در تحلیل هر مسئله ای همواره سعی ام بر این است که اول هر چه بیشتر شناختم را نسبت به ماهیت آن مسئله افزایش دهم . عوامل و پارامترهای دخیل را مشخص کنم و از دید هر کدام مسئله را بررسی کنم . اهداف را تعریف کرده و راه حل ها را ارزیابی کنم و در نهایت کم کم سعی کنم به راه حل بهینه نزدیک شوم و یا انتخاب آن پیش بینی های اجرا را طرح ریزی کنم.


از همان زمانی که ناظر ساختمان شدم ، به عنوان یک عامل موثر در صنعت ساخت و ساز کشور، همواره به این سوال فکر کرده ام که چگونه می توان همه عوامل ساخت و ساز را به نحوی کنترل و هدایت کرد که بتوان به جواب های از قبل پیش بینی شده ای رسید. این جوابهای پیش بینی شده می توانند هر چیزی باشند. ساختمان با سازه مقاوم در برابر زلزله ، ساختمان با ساختار و جنس مصالح مناسب برای ایجاد حداقل مصرف انرژی، ساخت و ساز ایمن برای نیروی انسانی حاضر در کارگاه و ...
حرکت های خوب و مثبتی که در شهرداری ها به عنوان کنترل مضاعف آغاز شده است نوید آن را میدهد که زمان طرح جدی این مسئله کم کم فرا میرسد. از اینرو با توجه به مطالب قبلی بنظرم آمد که بهترین راه حل استفاده از مفهوم فرآیند باشد. البته ویژگی بسیار مهم مراحل ساخت وساز در قالب یک فرآیند و بوجود آوردن مفهوم بدیع " فرایند ساخت و ساز" امکان بررسی و تحلیل بهتر مسائل موجود و مطرح فعلی ساخت وساز توام با فرصت طرح و بررسی علمی مفاهیم جدید تر است که قاعدتا این ویژگی ناشی از دید عمیق تر این نگرش به صنعت ساخت و ساز است.
وضعیت فعلی صنعت ساخت وساز در یک نگاه:
در حال حاضر در این صنعت عواملی وجود دارند که متولی فعالیتهای سلسله وار و مرتبطی هستند که در مجموع برآیند هدف همگی آنها منجر به بوجود آمدن ساختمان می گردد. اما هر کدام از این عوامل دارای مسائلی هستند که در حال حاضر خودشان پی گیر حل آنها هستند . از مجری گرفته تا مهندس ناظر ، یا از کارگر گرفته تا مصالح فروش و یا از وزارت مسکن گرفته تا شهرداری ها، همه و همه در این صنعت موثر و دخیل هستند. اما هر یک مسئول حل مشکلات خود است. البته همپوشانی هایی هم در برخی از مسئولیتها و مشکلات وجود دارد که باعث میشود یرخی از عوامل همدیگر را یاری کنند ولی در کل ذهن خلاقی متولی در نظر گرفتن و حل مسائل بصورت کلی نیست، در حالیکه دست آخر تمام این مسائل در نقطه بوجود آمدن محصول ( ساختمان) همگرا میشوند.
طرح مساله :
صنعت ساخت وساز با دربر داشتن تعداد زیادی از مشاغل فرعی ، خاستگاه خیل عظیم مشارکت مردمی است که نیاز به نهادینه سازی در آن بشدت محسوس است. از نظر اقتصادی دارای سهم گردش مالی بالایی در سطح ملی استو محصول آن ، ساختمان ، دارای ارزش ملی و جزو یکی از تولیدات پر هزینه در سطح ملی است. از نظر اجتماعی و فرهنگی بستری است برای شکل گیری روابط اجتماعی و فرهنگی و محصول آن ، ساختمان، ماوای نهاد کوچک و مهم خانواده خواهد بود. ساختمان به عنوان کوچکترین بخش طراحی شهری شکل دهنده فضاهای شهری و از اینرو در ارتباط مستقیم با هویت شهری و مباحث شکل و معنی در شهرسازی است. به هر حال اهمیت صنعت ساخت و ساز چه از نظر فرایند گرا و چه از نظر محصول گرا بسیار قابل اهمیت و درخور توجه است.
مشخصا در کشور ما ایران ، بدلایل مختلف به این صنعت مهم و تاثیرگذار بعنوان یک مسئله کلی توجه نشده استو بشتر به برآوردن برخی از اهداف عملیاتی محصول گرایانه آن پرداخته شده است. تعریف احتیاجات بهره برداری و خدمت پذیری ساختمان در چارچوب استانداردها به عنوان کنترل های کیفی محصول از جمله این موارد محسوب می شود. البته پس از حوادث ناگواری مثل زلزله های شمال کشور و استان کرمان بالاجبار نهضتی برای کنترل کیفیت مختص مقاومت سازه ساختمان در برابر زلزله بصورت جدی مطرح و سعی شد تمام عوامل موثر بر این مختص کنترل و هدایت شوند. اما این همه آن چیزی نیست که صنعت ساخت و ساز را تشکیل میدهد. صنعت ساخت و ساز مجموعه ای از فعالیتهای متسلسل است که اثرات تنها برخی از آنها را میتوان در محصول آن مشاهده نمود. به هر حال بخش اعظم فعالیتهای دیگر که در طی مراحل این صنعت شکل گرفته اند، تاثیر گذار شده اندو البته قبل از بوجود آمدن محصول از بین رفته اند را نمی توان بدقت و بدرستی از دریچه محصول دیده بانی و کنترل کرد. پس نمیتوان انتظار داشت که با اساس قرار دادن نظریه محصول گرا و تعاریف کنترلهای مربوط به آن صنعت ساخت و ساز را کنترل و هدایت نمود و این همان نقطه ضعف دیدگاههای محصول گرایانه است. بنا براین مشخص شد که نظریه "کنترل محصول" نمی تواند نظریه مناسبی برای کنترل و هدایت این صنعت باشد.
در حال حاضر با رها بودن صنعت ساخت و ساز به این معنی که متولی مشخص و با برنامه ای برای این صنعت وجود ندارد ، میتوان نام " ساخت و ساز خودبخودی" ( و البته نه به معنای هرج و مرج) را برای این صنعت در نظر گرفت. همانطور که ذکر شد این به معنای وجود هرج و مرج نیست . بلکه به آن معنی است که در این حالت تسلسل و جهت فعالیتها بر اساس نیازها و شرایط حاکم شکل می گیرند و نه بر اساس یک اراده هدفمند.
تا به اینجا با شناخت بسیار کلی از وضعیت فعلی آن و اینکه بهتر است دیدگاه محصول گرا از این صنعت بر گرفته شود و اینکه لازم است برای این صنعت یک متولی با برنامه که بستر مشارکت را فراهم آورده در نظر گرفته شود پیش آمدیم. اکنون خوب است تمام موارد فوق را در این سوال که " چگونه می توان صنعت ساخت و ساز را در قالب فعالیتهای متسلسل هدفمند منطقی و منظمی طرح ریزی کرد که متضمن رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ای گردد؟" جمع کرد.
یک جواب کوتاه :
در این تحقیق و در جواب به سوال مطرح شده استفاده از مفهوم "فرآیند" پیشنهاد شده است. " فرآیند" بخودی خود دارای تعریف و مفهوم است و تعریف هر مجموعه فعالیتهایی که متسلسل و هدفمند باشند نیز در قالب آن و بصورت منطقی و منظم ممکن است.از اینرو به تعریف فعالیتهای ساخت و ساز در قالب " فرآیند" رو آورده ایم که منبعد اختصارا آن را "فرآیند ساخت و ساز" می نامیم.
فرایند چیست ؟
چند تعریف از فرآیند عبارتند از :
• فرآیند مسیری است که باید طی شود و به جایی برسد.
• فرآیند منطقی، علمی و متوالی است.
• فرآیند دارای سلسله مراتب است و نهایتا به نتیجه خاصی منتج می شود، ضمن اینکه نزدیکترین راه و کم بودجه ترین آن است.
• فرآیند دارای نقطه شروع ، مسیر و نتیجه است.
• فرآیند مسیری است که دارای بازخورد است.
• فرآیند تسلسل هدفمند منطقی و منظم تعدادی فعالیت است.
فواید استفاده از فرآیند عبارتند از :
• فرآیند امکان تعریف بهتر و کاملتر مسائل را فراهم می آورد.
• با استفاده از فرآیند امکان بهینه یابی وجود دارد.
• فرآیند باعث تسهیل اجرا می گردد.
• فرآیند امکان تصمیم گیری و عمل منطقی را فراهم می آورد.
• فرآیند امکان تصمیم گیری و عمل باز و صریح را فراهم می آورد.
• فرآیند امکان مشارکت را فراهم می سازد.
• فرایند امکان عمل سیستماتیک را فراهم می سازد.
• فرآیند تضمین کننده نتیجه مطلوب است.
• فرآیند متناسب با تصمیم گیری های پیچیده است.
• با استفاده از فرآیند امکان تصحیح تصمیمات گذشته وجود دارد.
• استفاده از فرآیند امکان ارزیابی و انتخاب را فراهم می آورد.
• فرآیند کارایی را افزایش میدهد.
• فرآیند طی مراحل را غیر مشخص میکند.

به طور کلی و بدون در نظر گرفتن موضوع مورد بحث در قالب فرآیند، یک فرآیند
میتواند شامل مراحل زیرباشد که عبارتند از :
۱. شناخت ( از مسائل و امکانات )
۲. تعیین اهداف ( کلی و عملیاتی)
۳. طرح ایده های کلی
۴. ارزیابی راه حل ها
۵. انتخاب راه حل بهینه
۶. تعیین راه حل انتخابی
۷. پیش بینی های اجرا



مرحله شناخت مهمترین قسمت از مراحل یک فرآیند محسوب می گردد. یک شناخت خوب از مسائل و امکانات میتواند منجر به تعیین اهداف و ایده های موثری و حتی ارزیابی های درخور می گردد. مسلما شناخت تنها از دریچه یک دیدگاه نمی تواند یک شناخت فراگیر و جامع تلقی گردد. در مرحله شناخت اصلا جهت گیری فکری نباید وجود داشته باشدکه جهت گیری فکری در مراحل بعدی و مبتنی بر شناخت خواهد بود.شناخت یک مرحله عمیق و گسترده است. بازبینی در مرحله شناخت پس از حتی اتمام فرآیند میتواند موثر و مفید فایده باشد.
پس از مرحله شناخت باید اهداف عملیاتی و کلی تعیین شوند. پس از آن نوبت طرح ایده های کلی است. این مرحله هسته اصلی فرآیند است. خلاقیت ، دانش مهندسی و اطلاعات بدست آمده قبلی باید بطور موثر در این مرحله به خدمت گرفته شوند. سه مرحله ارزیابی راه حلها ، انتخاب راه حل بهینه و تعیین راه حل انتخابی جزو مراحل طراحی فرآیند محسوب می گردند. در این مراحل سعی بر این است که مجموعه انتخاب ها بر طبق اصول و قوانین بدست آمده از مراحل قبلی محدود و محدودتر شده تا به یک عدد برسند و در نهایت آخرین مرحله ، پیش بینی های اجراست.
در اینجا خوب است به این سوال پاسخ داده شود که آیا طرح پیشهادی محصول یک فرآیند همیشه بهترین جواب ممکن است؟ بطور قطع میتوان گفت که آن بهترین جواب مبتنی بر شناخت( حاصل شده در طی فرآیند) و خلاقیتها و دانش به خدمت گرفته شده است. اکنون میتوان ادعا کرد که در بدست آوردن طرح پیشنهادی بهترین راه حل ممکن را طی کرده ایم. چشم بسته نبوده ایم و می دانیم که چه کرده ایم. حتی می توانیم به دیگران نیز توضیح دهیم که هر تصمیمی را به چه دلیلی اتخاذ کرده ایم.
فرآیند ساخت وساز :
لازم است قبل از ورود به مفاهیم و روشهای فرآیند ساخت و ساز به سوالاتی جواب دهیم. جنس سوالات پیش رویمان مربوط به ماهیت صنعت ساخت و ساز است و اینکه مایلیم تا چه حد دانه تعریف این صنعت را در سطح و عمق بگسترانیم.

• یک تعریف اولیه از صنعت ساخت وساز چیست؟
• مایلیم دایره بحث و بررسی را در مورد این صنعت تا چه حدی بگسترانیم؟
• عوامل موثر بر این صنعت چیستند؟
• احتمالا باید چه مواردی از آن مورد توجه ما باشد؟
• بهتر است متولی اصلی آن چه فرد حقیقی یا حقوقی باشد؟
• ....
شاید بتوان گفت که این مرحله تعریف دایره و محدوده شناخت است. در اینجا ما دایره شناخت را محدود به یک حیطه می کنیم. مثلا در مورد صنعت ساخت و ساز مایلیم که مبدا این فرآیند را مرحله تخریب و مقصد آن را زمان اتمام کارهای ساختمانی قرار دهیم. مسیر را نیز می توانیم محدود به فعالیتهایی کنیم که تنها در فضای کارگاه ساختمانی شکل می گیرندو نه بیشتر. اما می دانیم که تعریف فوق می تواند وسیع تر باشد. نیز میتوانیم مبدا را لحظه ای که مالک تصمیم به ساخت می گیرد قرار دهیم و مقصد را زمان فروش واحدهای ساختمانی و یا حتی نامحدود قرار دهیم. مسیر نیز می تواند تمام فعالیتهای مرتبط به مجری ، چه درون کارگاه و چه در بیرون آن باشد. در این صورت حتی نحوه قرض کردن پولی که مجری به علت کمبود پول از بیرون کارگاه تهیه می کند نیز بخشی از فرآیند ساخت و ساز است و باید مورد تحلیل و یررسی قرار گیرد. در اینجا طراح فرآیند است که تصمیم می گیرد. اما به هر حال این مسئله باید مشخص شود.
چه باید کرد؟
اینکه طرح اصلی این پیشنهاد ،‌معرفی و اجرای فرآیند ساخت و ساز ، مبتنی بر دلیل و منطق علمی است مسلما قابل دفاع و پاسخگویی است. چه در این تحقیق این مهم کم و بیش نشان داده شده است. اما اینکه اراده ای برای عملی ساختن آن وجود دارد مربوط به شرایطی است که در مراکز تصمیم گیری وجود دارد. در طول این نوشتار سعی شده که از بزرگنمایی این طرح خودداری شود که این عمل می تواند موجب عدم تمایل به اجرای آن گردد. از این گذشته این طرح اصولا برای هر شرایطی سازگار و قابل اجراستکه اصولا اوالین عکس العمل این طرح شناخت دقیق از مسائل و امکانات موجود است و در پی آن اعمال هدایت ها و کنترل ها.
به هر حال برای بدست آوردن یک طرح جامع نیاز به یک تحقیق گروهی است. تحقیقی که مبتنی بر شناخت عمیق از تمام مسائل و امکانات صنعت ساخت و ساز باشد و اساسا ملزم به طی تمام مراحل فرآیند ساخت و ساز باشد.
اگر وضعیت فعلی تداوم یابد...
فرض کنیم این طرح را نپذیریم و مایل باشیم که وضعیت فعلی ادامه یابد ، در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مسلما اثرات نپذیرفتن این طرح نمی تواند در کوتاه مدت احساس شود. اما در بلند مدت تضمینی وجود نخواهد داشت که صنعت ساخت و ساز کشور مسیر درستی را بپیماید. اساسا کسی نمی تواند پیش بینی کند کند که فردا چه روی خواهد داد. زیرا بر اساس نیاز ها و شوکهایی که وارد می شوداین صنعت ممکن است رفتار بسیار پیچیده ای از خود نشان دهد. همانطور که ممکن است چندین سال بشدت رشد کند، ممکن است چندین سال نیز در سکون و رخوت سپری نماید. خلاصه همگی باید منتظر بنشینیم و دست به دعا برداریم که مثلا فلان اتفاق روی دهد و یا امیدوار باشیم که اتفاق دیگری که مورد نظر ما نیست نیفتد. شاید بگوییم که می توانیم با اتخاذ تصمیماتی موضعی بر روند کلی تاثیر گذار باشیم ولی باید توجه داشته باشیم که این گونه تصمیم ها ممکن است که نتیجه مورد نظر را داشته باشند ولی اثرات جانبی آنها که مطالعه نشده اندممکن است در دراز مدت بصورت منفی ظاهر شوند. اگر هم بخواهیم با یک مطالعه جامع تصمیم گیری نماییم در نهایت تقریبا همانی خواهد شد که ما آن را " فرآیند" نامیده ایم.
وضعیت پیچیده ای برای خود خواهیم ساخت اگر نپذیریم که باید طرحی نو در اندازیم. تکنولوژیهای جدید ساخت که باید بر اساس مطالعات و تحقیقات و نیازهای واقعی این صنعت به آن اضافه گردند، بر اساس تخمین و وضعیت مالی مجریان ، انتخاب و یا رد خواهند شد. کنترل کیفیت مصالح که شرط لازم یک ساخت و ساز علمی و با کیفیت است از طریق خود مجری و یا حداکثر دستورات ناظر که در مجموع کم تاثیر نشان داده شده اند صورت خواهد گرفت.
مسائل هر گروه دست اندر کار ساخت و ساز تنها برای خودش خواهد بود و کسی به او کمک نخواهد کرد. هنگامی که مثلا مجری با مسائل پر آسیب ترین مرحله ساخت و ساز یعنی تخریب دست و پنجه نرم می کند، دیگران فقط ناظر (مهندس ناظر و مامور شهرداری) هستند و یا حداکثر دعاگو . آن هنگام که مجری واقعا نمیداند در یک گذرگاه چهار متری و با یک زمین سست در یک بافت مسکونی قدیمی چگونه راه بهتر تخریب را انتخاب کند ، کسی به او کمک نمی کند.
از طرف شهرداری یک برگ کپی ناخوانا که خود مهندسین هم نمی دانند واقعا باید چه چیزی از آن فهمیده شود به وی رسیده است و از طرف مهندس ناظر نیز یک برگه رفع مسئولیت که باید به امضایش برسد. در نهایت آمار فرو ریزش، خسارات و مرگ و میر ناشی از آن همچنان بعنوان یک مسئله جدی برای شهرداری ها به قوت باقی خواهد ماند.
اما اگر این فعالیتها در قالب یک فرآیند بررسی می شد ، شاید یک فکر خلاق دو قسمت شهرداری و مجری را باهم آشتی میداد و به شهرداری پیشنهاد تاسیس یک نهاد خصوصی ( در عین حال حمایت شده دولتی) رای داد که متصدی تخصصی مرحله تخریب ساختمانی گردد. شهرداری می توانست تمام مجریان را موظف نماید که اجرای این مرحله را به این نهاد تخصصی واگذار نمایند. این نهاد تخصصی یکبار برای همیشه مطالعات و تحقیقاتی انجام میداد و برای مهار ساختمانهای مجاور ملک روشی علمی و عملی می یافت که منجر به ساخت سازه ای فلزی و قابل حمل میشد که برای تمام ساختمانها قابل مصرف می بودند.در آن صورت دیگر شما نمی دیدید که هر مجری چند تیر چوبی را با گچ به ساختمانهای مجاور حایل کرده است. یک سازه فلزی طراحی علمی شده ای ..... که می توانست در هر جا مورد استفاده قرار گیرد.
آمار فرو ریزش ساختمانی به حداقل ممکن می رسید. البته این یک را از چندین راه ممکن است. راهی که با مطالعه نه چندان عمیق به ذهن مولف رسیده است. حتما راههای بهتری نیز باید وجود داشته باشند که آ ن ها را احتمالا می توان در پیچ و خم های مطالعات فرآیند ساخت و ساز یافت.
کنترل کیفیت مصالح به هنگام خرید با مجری است و نقش مهندس ناظر و مامورین شهرداری ه از نظارت فراتر نمی رود. در حالی که میدانیم اگر مصالحی برای کارگاه ساختمانی خریده شود باز پس دادن آن پرهزینه و در برخی موارد نشدنی است، هیچ فرد حقیقی و یا حقوقی خود را ملزم نمیداند که بر دفاتر فروش مصالح نظارت داشته باشد. واقعا معلوم نیست که کجا و برای چه معیاری قیمت مصالح تعیین میشود و اینکه چه می شود که مثلا یکدفعه سیمان نایاب می شود و یا در بازار آهن انقلابی در قیمتهای آهن و میلگرد روی میدهد. میدانیم که این بالا رفتن قیمت مصالح چه تاثیرات جبران ناپذیری بر صنعت ساخت و ساز گذارده می گذارد. برخی اوقات مجری مجبور می شود در یک مقطع زمانی از مصالح با کیفیت پایین استفاده نماید. او قطعا نمی خواهد چنین کند. چرا که قیمت آن مصالح را می پردازد ولی برآیند وضع پیش آمده وی را هدایت می کند تا آنچه را که نمی خواهد اجرا کند.
به هر حال بد وضعیتی داریم . با دستان خود برای خودمان زمستانی از مشکلات و مسائل ساخته ایم.ولی بیایید بهار را صدا کنیم و به انتظار شکفتن گلی دست به دست هم دهیم که خدا با جمع است.

دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 ساعت 13:18  
 نظرات