صفحه شخصی روح ا... آذین   
 
نام و نام خانوادگی: روح ا... آذین
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد معماری - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  دانشجوی دکتری حقوق خصوصی/رئیس هیئت مدیره /طراح،مشاور و مجری پروژه های معماری و مدیریت پروژه/پایه دو طراحی و نظارت
تاریخ عضویت:  1389/01/25
 روزنوشت ها    
 

 عوامل فرسایش خاک بخش عمران

5

تعریف فرسایش
فرسایش عبارت از جابجایی خرده‌ های سنگی و خاک توسط باد، رودخانه و یخ می‌ باشد. مواد فرسایش یافته وارد دریاها گردیده و به صورت رسوباتی از گراول(Gravel) ، ماسه، سیلت و رس در کف دریاها به جای گذاشته شد و در نهایت سنگهای رسوبی جدید را به وجود می‌آورند.
انواع فرسایش
طبقه بندی انواع فرسایش را می توان به دو صورت انجام داد. فرسایش بر اساس شکل که به شکل و وضعیت نهایی زمین بعد از فرسایش مربوط می شود و بر اساس عوامل فرساینده که به عوامل ایجاد فرسایش می پردازد که در اینجا به توضیح آنها پرداخته می شود.

انواع فرسایش بر اساس عوامل فرسایشی
فرسایش آبی
پروسه فرسایش خود با پاشیدن قطرات باران آغاز می شود. زمانی که قطرات با زمین بر خورد می کنند از هم می پاشند و باعث حرکت ذرات خاک به سمت پایین می شوند. اگر شدت باران بیشتر از ظرفیت جذب خاک باشد آب روی سطح زمین جاری می شود. این جریان به صورت صفحات باریک آب (sheetwash) و رشته های باریک (rivulets) حرکت می کنند. رشته ها باعث به وجود آمدن برش های ریزی روی سطح زمین می شوند (rills). در مواردی در اواسط شیب جریان آب به کانال های متعددی تقسیم می شود و با افزایش حجم و شدت آب، انرژی آن افزایش می یابد و باعث به وجودآمدن مجراهایی در زمین می شوند.(gully) این پدیده یکی از جدی ترین موارد فرسایش است که در زمین های لجنی یا شنی و یا زمین های نیمه کاره ساختمانی، باعث به وجود آمدن گودال هایی به عمق چندین فوت و طول 10 یارد در عرض یک سال می شوند و بعد از چند سال کل تپه به این شکل در می آید.


فرسایش دریایی: عمل سایش آب دریا ناشی از به حرکت در آمدن ذرات و خرده سنگها بوسیله امواج است. این ذرات با پیش و پس رفتن مداوم خود در سواحل، موجب سایش در نتیجه فرسایش سطح سنگها می‌شوند و خود آنها نیز به علت اصطکاک با یکدیگر و یا سنگهای ساحلی، به تدریج گردتر و کوچکتر می‌شوند. ضربه مستقیم امواج و جریان های دریایی نیز در تخریب سواحل نقش مهمی دارد. امواج با نیروی زیاد خود به طور دایم به سنگهای ساحلی ضربه وارد می‌آورند. ضربه موج بر روی خط ساحلی بیش از همه وابسته به عمق آب است. قدرت فرسایشی امواج با افزایش عمق به سرعت کاسته می‌گردد. شیب ساحل در نتیجه عمل رفت و برگشت امواج به وجود می‌آید و مقدار آن متناسب با اندازه ذرات است. در سواحلی که از رسوبات منفصل درست شده است، هر چه قطر ذرات کمتر باشد شیب ساحل نیز کمتر خواهد بود.
پرتگاه های دریای: در برخی نقاط، بر اثر برخورد مکرر امواج بر سنگهای ساحلی، خالی کردن زیر آنها و ریزش بخشهای فوقانی پرتگاه های دریایی ایجاد می‌شود.
ایوان ساحلی: ادامه عمل امواج باعث عقب نشینی تدریجی پرتگاه های دریایی می‌شود و در نتیجه بخش نسبتاً مسطحی در پای آن به وجود می‌آید که به آن ایوان ساحلی یا تخت گاه ساحلی می‌گویند.
غار دریایی یا طاق نمای دریای: قسمت های فوقانی تخت گاه ساحلی در موقع جزر از زیر آب خارج می‌شود. حفر قسمت های زیرین یک پرتگاه توسط امواج ، ممکن است غار دریایی یا طاق نمای دریایی را به وجود آورد.
پادگانه دریایی، سد خلیج و جزایر سدی نیز از دیگر پدیده های ناشی از فرسایش هستند که در اصل مقاله مفصلاً به آنها پرداخته شده است.




فرسایش بادی
باد یک عامل فرساینده است به ویژه در زمین های فاقد پوشش گیاهی. جا به جایی خاک توسط باد باعث جا به جا شدن ذرات شن می شود این شن ها تپه های روان را به وجود می آورند و با حرکت به سمت قلمرو های گیاهی و زمین های کشاورزی و مناطق مسکونی تخریبی دو چندان را سبب می شوند.

فرسایش هوازدگی
هوازدگی مکانیکی
در هوازدگی مکانیکی هیچ تغییری در ترکیب شیمیایی سنگ صورت نمی‌گیرد بلکه سنگ ها تحت تاثیر یک سری از عوامل فیزیکی به قطعات کوچکتر تقسیم می‌شوند. بر اثر خرد شدن سنگها سطح جانبی قطعات زیادتر می شود. این عوامل عبارتند از: یخبندان، انبساط حاصل از برداشته شدن بار فوقانی، انبساط حرارتی (مربوط به تغییرات روزانه دما) و فعالیت موجودات زنده.
یخبندان: در طبیعت آب به داخل شکاف ها و حفرات موجود در سنگ نفوذ کرده و یخ می‌زند و در اثر انبساط سبب شکستگی سنگ می‌شود. به این فرآیندها یخبندان می‌گویند.
انبساط حاصل از برداشته شدن بار فوقانی: فرآیندهای یخبندان اکثراً در نواحی کوهستانی که در آن چرخه روزانه ذوب و یخبندان وجود دارد مشاهده می‌شود. در این نقاط سنگها از جای خود کنده می‌شوند و پس از غلتیدن روی هم انباشته می‌شوند و در پای صخره‌ ها، شیب های واریزه ‌ای را به وجود می ‌آورند. برداشته شدن بار فوقانی وقتی توده ‌های بزرگ آذرین به ویژه آنهایی که از گرانیت ساخته شده ‌اند، تحت تاثیر فرسایش قرار گیرند، ورقه ‌هایی به موازات یکدیگر از سطح آن جدا می‌شوند. این پدیده را که سبب ایجاد لایه‌های پوست پیاز می‌شود ورقه‌ ای شدن می‌ نامند و در جایی دیده می ‌شود که فشار حاصل از وزن سنگهای رویی بر اثر فرسایش به میزان زیاد کاهش می ‌یابد. لایه خارجی بیش از همه انبساط می‌ یابد و از بقیه سنگ جدا می‌ گردد. تونل های عمدی معادن نیز موارد دیگری هستند که با کاهش فشار شکسته شده و از سنگ اصلی جدا می ‌شوند. در واقع سنگ ها از دیوار تونل ها بر اثر کاهش فشار به بیرون پرتاپ می‌شوند.
هوازدگی شیمیایی
در هوازدگی شیمیایی ساختمان داخلی کانی ها بر اثر افزایش یا کاهش عناصر تغییر می‌کند. در واقع در این نوع هوازدگی ترکیب شیمیایی سنگها تغییر می‌کند. در هوازدگی شیمیایی آب مهمترین عامل به شمار می‌رود. ولی لازم به ذکر است که آب خالص غیرفعال بوده و نمی‌تواند هیچ تغییری در سنگها ایجاد کند. افزایش مقدار کمی از مواد محلول می‌تواند آب را فعال سازد. اکسیژن و دی‌اکسید کربن محلول در آب باعث ایجاد تغییرات اساسی در سنگها می ‌شوند.
فرسایش یخزاری: یخزارها عمدتاً به دو طریق زمین را می فرسایند. زمانی که یخزارها بر روی سنگ بستر با سطح شکسته جریان می یابند، قطعات سنگی را لق کرده و از جا می کند و آنها را جزو یخ در آورده و با خود حمل می کند. نوع دیگر سایش وقتی است که یخ و مواد متشکل از قطعات سنگی به حرکت در می آیند و به صورت یک سوهان عظیم، سطح زیرین خود را می سایند.
در اثر حرکت یخچال ها، دره هایی به وجود می آید که مقطع U شکل دارند و از روی همین ویژگی می توان این دره ها را از دره های رودخانه ایی تشخیص داد. هنگامی که در قسمت های مرتفع کوهستانی، یخچال هایی تشکیل شود و این یخچال ها در جهت مخالف هم به پایین حرکت کنند، فصل مشترک، به صورت برجستگی خیلی تیز در می آید که از جمله مشخصه های فرسایش یخچالی است. بعد از عقب نشینی یخزار، دره های فرعی در سطح بالاتری نسبت به ناودان اصلی قرار می گیرند. در این حال به آنها دره های معلق می گویند. دره های معلق اغلب آبشارهای زیبایی را به وجود می آورند.
فیوردها، خورها یا خلیج های گود زیبایی با دیواره های تند هستند که در بسیاری از نقاط عرض های جغرافیایی بالا – جایی که کوه ها در مجاورت اقیانوس باشند - یافت می شوند. آنها نشانگر دره های یخزاری هستند که پس از عصر یخبندان، وقتی یخ از دره ها عقب نشینی کرده و سطح آب بالا آمده، به زیر آب رفته اند. عمق آنها زیاد است و در بعضی موارد به 1000 تا 1500 متر می رسد. عمق زیاد این گودی های پر از آب را می توان تا حدودی به بالا آمدن سطح آب دریا در عصر بعد از یخبندان نسبت داد.


فرسایش زیستی
این فرسایش مربوط به تغییراتی است که موجودات زنده در طبیعت ایجاد می کنند. بعضی از انواع حیات مانند جلبک ها و گلسنگ ها عملاً موجب شکسته شدن سنگ ها می شوند، ولی اثر عمده موجودات زنده، ایجاد اختلالاتی است که اثر عوامل دیگر را سرعت می بخشد. حیوانات با پا گذاشتن روی خاک و سنگ موجب شکستن آنها شده و در نتیجه، حمل آنها را به وسیله باد و آب تسهیل می کنند. انسان ها به ویژه با گسترش شهرها و اجتماعات خود و بی توجهی به سیستم های طبیعی باعث بر هم خوردن نظام آن می شوند. ساختمان سازی از عوامل مهم فرسایش است. در جایی که ساختمان می سازیم الگوی جریان آب را تغییر می دهیم و به این ترتیب باعث فرسایش می شویم. اغلب بزرگترین و خطرناک ترین فرسایش ها در طول زمان ساختن اتفاق می افتند. زمانی که حفاری یا ساختمان سازی در سایتی انجام می گیرد توجه به تاثیر آن بر آبهای سطحی و زیرزمینی بسیار مهم است.
در این قسمت به بررسی فرسایش بر اساس شکل آن می پردازیم.
فرسایش سطحی یا سفره ای
عامل فرسایشی در این فرسایش، در تمام سطح زمین اثر می کند. این شکل فرسایش بیشتر منشاء بادی دارد ولی طبیعی است که فرسایش آبی نیز ابتدا به صورت سطحی اتفاق می افتد. این نوع تخریب با ظهور لکه های سفید و روشن در سطح نمودار می شود و نشان دهنده تخریب و از بین رفتن سطحی ترین قسمت زمین است. اختلاف رنگ بین قسمت های فرسایش یافته و فرسایش نیافته علامت این تخریب است زیرا قسمت رویی به علت دارا بودن مواد آلی، غالباً تیره رنگ می باشد. علامت دیگر این فرسایش وجود ریگ و سنگریزه های آزاد در سطح زمین است. در این نقاط باد ذرات ریز را با خود برده و ریگ و سنگریزه در سطح زمین باقی می ماند.
فرسایش شیاری یا آبراهه ای
منشاء این تخریب اغلب باران است و در پیدایش آن عامل شیب بسیار موثر است. فرسایش شیاری یا آبراهه ای، در دامنه کوه ها و حتی در سطح زمین های کم شیب نیز به سهولت اتفاق می افتد. این شکل فرسایش پیشرفته تر از فرسایش سفره ای بوده و ممکن است به صورت خطوط موازی نیز ظاهر شود که ابتدا کم عمق است ولی به سرعت عمیق تر می شود. این فرسایش، تا زمانی که سنگ مادر ظاهر نشده است به نام فرسایش شیاری خوانده می شود.

فرسایش چاله ای
این شکل فرسایش بیشتر منشاء بادی دارد. چاله ها در نتیجه توسعه فرسایش سطحی و بزرگتر شدن چاله های کوچک نخستین به وجود می آیند. در بسیاری از نقاط دشت لوت و حواشی دشت کویر سطح های وسیعی از زمین دیده می شود که بر اثر باد به صورت چاله چاله در آمده است. بادهای شدید موادی را که از کندن این چاله ها به دست می آورد، کیلومترها جا به جا می کند.
فرسایش سیلابی
در مناطق کوهستانی و حتی در زمین های سست جلگه ای فرسایش شیاری و خندقی ممکن است به فرسایش سیلابی تبدیل گردد. در این فرسایش جریان آب به ویژه آب های گل آلود، حامل ریگ و شن و غیره، موجب شسته شدن اطراف آن و حمل مواد بیشتر با خود می گردد. با این عمل زمین های دیواره بستر استحکام و قدرت خود را از دست می دهد و به تدریج در مواقع جاری شدن سیلاب های شدید حتی به طور ناگهانی ریزش می کند و امکان دارد که موجب تخریب و ویرانی مزارع و روستاهایی که در جوار این مسیل ها واقع شده اند، بشود. با افزایش مواد خاکی در آب وزن مخصوص آن بیشتر و قدرت و نیروی در هم کوبنده آن زیادتر می گردد.
منشاء این فرسایش آب است. در این فرسایش عمق و عرض زمین های فرسایش یافته بیشتر از فرسایش شیاری است. این شکل از فرسایش بر اثر پیشرفت فرسایش شیاری به وجود می آید به این نحو که شیارها به هم می پیوندند در نتیجه زمین بیشتر شسته می شود و نهرها یا خندق هایی در سطح زمین تشکیل می گردد. در این تخریب، سنگ مادر ظاهر می شود و آنقدر عمیق و عریض است که گاو آهن قادر به عبور از آنها نیست. این عمل در صخره های سست، خاک های رسی و رسی آهکی بیشتر دیده می شود. این فرسایش اغلب در محدوده آب و هوای خشک و در نواحی که تغییرات درجه حرارت در فصول مختلف در آنجا شدید است ظاهر می گردد. البته این شکل تخریب در جنگل ها نیز دیده شده و ساختمان زمین شناسی خاک هم در این فرسایش بی تاثیر نیست.
شخم زدن شیب های تند و چرای بیش از حد و لگد کوب شدن خاک مراتع طبیعی توسط احشام، باعث از بین رفتن پوشش نباتی و کنده شدن خاک و در نتیجه پیدایش آبراهه ها و خندق ها می گردد.
فرسایش توده ای
این نوع فرسایش در روی زمین اغلب به شکل عوارض زمین که معرف حرکات خاک در گذشته است ظاهر می شود. این حرکات عبارت است از تورم و بالا آمدن خاک، سر خوردگی، خزیدن زمین و ریزش خاک. (حرکت یخچال ها)
در فرسایش توده ای قسمتی از خاک دامنه کوه ها به حرکت در می آید که ممکن است بر اثر اشباع شدن خاک طبقه رویی از آب و نفوذ پذیری خاک طبقه زیری، خاک رویی به حرکت در آید یا ممکن است بر اثر لغزش این عمل اتفاق بیافتد، یا ممکن است در نتیجه ریزش باشد که در این حالت قسمتی از کوه ریزش می کند و در سطح های پایین تر روی هم انباشته می شود.

فرسایش تونلی
در این فرسایش اشکالی شبیه لانه روباه در زمین به وجود می آید. اشکال این فرسایش ساختاری ساده داشته و شامل تعدادی حفره یا گودال های قیفی شکل با ابعاد گوناگون و یک شبکه زهکشی زیرزمینی بوده که این شبکه توسط خروجی هایی به شبکه زهکشی متصل است.
پروسه فرسایش خاک
به طور کلی بدون در نظر گرفتن نوع یا شکل فرسایش، پروسه فرسایش خاک شامل چهار مرحله است. مرحله اول فرسایش، مرحله دوم جا به جایی ذرات، مرحله سوم انباشته شدن که در واقع ته نشین شدن رسوبات است و چهارمین مرحله خروج از منطقه است که توسط آب های محلی روان انجام می شود.

عوامل موثر بر فرسایش
برای مقابله با فرسایش در نظر گرفتن 4 فاکتور مهم است: نوع خاک، اندازه و در صد شیب و شدت و مداومت باران. تحقیقات نشان می دهد که بارندگی بیشترین فرسایش را در بر دارد.
نوع خاک: در برخورد باران با خاک، زمین های شنی سریعتر دچار فرسایش می شود و بعد از آن خاک های رسی. برای حرکت دادن ریگ و ذرات بزرگتر به نیروی بیشتری نیاز است.
شرایط شیب: شدت تاثیر باران متناسب است با میزان شیب زمین. هم چنین شیب زمین در میزان جریان آب تاثیر گذار است. شیب های طولانی، باران بیشتر و در نتیجه جریان آب سطحی بیشتری دارند. به طور کلی شیب با طول و شدت بیشتر، فرسایش بیشتر خواهد داشت به این دلیل که جریان آب روی آنها شدیدتر و بیشتر خواهد شد. این برای شیب های تا 50 درجه صادق است. روی شیب های بیشتر عملاً آب فرصتی برای فرسایش پیدا نمی کند چون در واقع آبی روی شیب نمی ماند.
فرسایش باعث ایجاد سیلاب های خطرناک، پر شدن سدها، کاهش حاصلخیزی آب، صدمه به تاسیسات بهره برداری و از همه مهمتر و پر هزینه تر تخریب اکوسیستم می شود. بنابراین مقابله و کنترل فرسایش از اهمیت بالایی برخوردار است.
کنترل فرسایش
برای جلوگیری از فرسایش خاک در درجه اول باید هدف ایجاد پوشش گیاهی باشد. اما بدیهی است که در بعضی نقاط، شرایط طبیعی طوری است که امکان روییدن گیاه نیست. در این حالت از روش های دیگری برای نفوذ دادن آب به داخل زمین و تثبیت خاک استفاده می کنیم. روش هایی مانند حفر جوی ها یا بانکت ها در دامنه کوه ها و استعمال مالچ نفتی در تثبیت ماسه های روان و ... اما لازم به ذکر است که روش های کنترل فرسایش و رسوبات باید با توجه به شرایط سایت باشد. پاسخ مناسب هر پروژه با توجه و درک طبیعت مسئله پیدا می شود.
گیاهان: در اغلب زمین ها به نظر می رسد گیاهان تنها عامل مهم کاهش فرسایش اند. درختان قطرات و شدت آنها را در برخورد با زمین کاهش می دهند. گیاهان خودروی کوتاه نیز شدت قطرات را کاهش می دهند و ریشه گیاهان ذرات خاک را از جداشدگی حفظ می کنند و مقاومت خاک را در برابر نیروی جریان آب افزایش می دهند. یکی از مشخصه های مهم گیاهان در مقابله با فرسایش میزان پوشش تاج آنها است. فرقی نمی کند کهground cover باشند یا درخت هر چه پوشش آنها بیشتر باشد، فرسایش کمتر است.
در مورد حرکات توده ای زمین نیز، اگر چه درختکاری در اغلب موارد با پراکنده کردن جریانات سطحی و یا ایجاد هوموس در پایداری ساختار خاکها نقش موثری دارد اما همیشه و در تمام موارد این عمل نمی تواند نقش بازدارنده خود را ایفا کند، زیرا در بعضی موارد آب پای درختان در خاک های زیرین نفوذ می کند و شرایط تولید لغزش توده ای را فراهم می آورد.
بعضی از انواع درختان می توانند آب های زیادی را از زمین جذب کنند و یا شاخه برگ های آنها از برخورد رگبارهای شدید و تند با خاکها به طور قابل ملاحظه ای جلوگیری به عمل آورد ولی این امر در بعضی مواقع اثرات منفی آنها را جبران نمی کند. مثلاً شاخه ها و برگ ها به صورت ناودانی دانه های رگبار را جمع آوری و به زمین هدایت می کند که بر حسب موارد در ایجاد جریانات سطحی پراکنده و یا نفوذ در خاکها بی اندازه موثر است. به علاوه اینگونه درختکاری بار خاکها را زیادتر کرده و سنگینی آنها حرکت توده ای مواد را آسان تر می سازد. با وجود این نمی توان نقش حفاظتی پوشش گیاهی را کم اهمیت تلقی کرد. برای رفع این معایب بهتر است در زمین های آسیب پذیر همراه با درختکاری به طور متراکم به کشت علوفه نیز اقدام شود، به این ترتیب علاوه بر اینکه بخش اعظمی از آبها به مصرف علوفه می رسد و از نفوذ زیاد آب در خاک جلوگیری می کند، جریان سطحی که در آن راه می افتد، ابداً خطرناک نیست و نمی تواند مواد و کانی های غذایی خاکها را از زمین خارج کند. بدین جهت باید مقابله به طور همه جانبه صورت گیرد. در برخی از انواع آب و هوایی که دارای بارندگی منظمی نیستند، توجه به چگونگی و موقعیت پیدایش پدیده ها جهت جلوگیری از اثرات فرسایشی آنها ضرورت دارد. مثلاً در مناطقی که تحت تسلط آب و هوای مدیترانه ای قرار دارد، بارندگی ها معمولاً در فصل یا فصولی از سال صورت می گیرد که پوشش گیاهی در حالت خواب است و نمی تواند محافظ موثری برای خاکهای منطقه باشد. بنابراین پیدایش جریانات سطحی و تمرکز آنها به سهولت صورت می گیرد و جوی آبها و آبراهه های متعددی ایجاد می شود. اما جا به جایی توده ای مواد در اواخر فصل بارندگی پس از آن که مواد از آب اشباع شد اتفاق می افتد. کنترل هر دو پدیده در اینگونه مناطق جزو مسائل بسیار حساس به شمار می آید. در چنین شرایطی باید اولاً بار چراگاهی زمین را به خوبی کنترل نمود ثانیاً تکنیک و سیستم های زراعی مناسبی را اعمال کرد تا از بحرانی شدن شرایط موجود جلوگیری شود.

کشت گیاهان به صورت رشته ای و با ساختار متناسب در برابر فرسایش بادی نقش موثری را ایفا می کند. بدین منظور باید اکثراً از گیاهان پا کوتاه که بتواند به طور کامل سطح خاک را بپوشاند، استفاده شود. این نوع گیاهان می توانند در وسعتی بیش از پانزده برابر ارتفاع خود نقش حفاظتی در برابر بادهای عمودی داشته باشند. به علاوه این گیاهان مانند شاخه عمل می کنند و از خروج مواد ریز به وسیله جریانات سطحی پراکنده، جلوگیری می نمایند.
سکوها و بانکت ها: در روی دامنه ها گودی هایی به عرض حدود 3 متر به وجود می آورند و خاک های به دست آمده را در کنار آن به صورت پشته هایی در می آورند. پشته ها از یک طرف مشرف به گودی است و شیب ملایمی دارد و ارتفاع آن از سطح گودی حدود نیم متر است. طرف دیگر پشته دارای شیب تندی است و حدود بیش از چندین متر ارتفاع دارد که به بانکت دیگری در پایین خود مشرف می گردد. این گودی با برآمدگی کناری، به سکو یا بانکت موسوم است. ایجاد بانکت در روی دامنه ها در برخی موارد که احتمال پیدایش جریانات گلی و حرکات توده ای خاکها کم است در حفاظت خاکها موثر است ولی در مواردی که سازندهای سطحی زمین آسیب پذیرند و در برابر آب کافی از مرز پلاستیسیته می گذرند، نه تنها از حرکت توده ای مواد جلوگیری به عمل نمی آورند بلکه در ایجاد و تسریع آن کمک می کنند. بنابراین باید قبلاً زمین های مورد نظر از دیدگاه ژئو مورفولوژی مورد مطالعه قرارگیرد. بانکت ها باید به گونه ای ساخته شود و مورد نگهداری قرار گیرد که از لبریز شدن آبها جلوگیری به عمل آید.
تراس های زراعی: تراس های زراعی به شکل پله های بزرگ و مسطحی هستند که شیب دامنه ها را قطع می کنند. هر یک از پله ها ممکن است قطعه ای از زمین زراعی را تشکیل دهند که در طول منحنی میزان کشیده می شوند. نقش تراس ها نیز همانند بانکت ها جلوگیری از جریانات سطحی پراکنده است. یک طرف تراس به دامنه متصل است و طرف دیگر به آن به وسیله دیواری از سنگ ها محدود می گردد. بدین ترتیب در این سیستم از فضای زراعی کاسته نمی شود و تمامی سطح تراس که در واقع بخشی از دامنه است، قابل کشت می باشد. مسطح بودن قطعات زمین، در سیستم تراس های زراعی کار روستاییان را در انتخاب زراعت های مختلف آسان تر می کند.

مزیت تراس بندی بر بانکت ها بر این است که فضای بین سنگ های محدود کننده تراس ها، تخلیه آب های اضافی را تامین می کند در نتیجه از اشباع خاک جلوگیری می کنند. در این روش در صورتی که نگهداری از دیواره های سنگی به خوبی صورت نگیرد بخشی از آن ریزش می کند و در بخشی از آن که باقی می ماند فواصل سنگ ها با دانه های ریز خاک مسدود می شود و عمل زهکشی را مختل می کند. در صورت زیاد بودن در صد رس در سازندهای زیرین خاک ها، خطر لغزش و حرکات توده ای منطقه را تهدید می کند و یا در اثر خروج آبها از محل ریزش سنگ ها در مواقع بارندگی شدید جریانات تمرکز یافته ای تشکیل می شود که باعث حفر زمین و ایجاد کانال ها و آبراهه ها می شود.
باندهای خاکی: باندهای خاکی یا زراعی رشته های باریکی از زمین است. این باندها به صورت بریدگی هایی در روی دامنه ها ایجاد می شود که تقریباً به تراس ها شباهت دارد ولی پهنای آنها کمتر است و دارای کمی شیب می باشند.

قطعه زمین ها در بین این باندها به موازات منحنی های میزان و عمود بر شیب دامنه کشیده می شود و در جهت شیب دامنه، شیب ملایمی دارد. در این روش آب در قطعه های زمین نفوذ می کند و شیب ملایم آن خروج آبهای اضافی را امکان پذیر می سازد و بدین ترتیب از خطر به راه افتادن لغزش های توده ای کاسته می شود. در اکثر موارد باندهای خاکی را پوششی از گیاهان خودرو فرا می گیرد که در متوقف ساختن جریانات سطحی بسیار موثر است.

این روش در دامنه های کم شیب و به ویژه هنگامی که گیاهان خودرو به خوبی توسعه پیدا می کنند، بسیار مناسب است. هم چنین هنگامی که زمین به طور نواری کشت شود و یا چندین نوار به کشت چمن و یا درخت اختصاص یابد، روش باندهای خاکی نقش موثرتری دارد. در مواقع بارندگی های طولانی و یا رگبارهای تند، جریانات کم عمق در سطح ظاهر می گردد، بدون اینکه نقش فرساینده قابل ملاحظه ای داشته باشد و در سطوح شیب دار باندها جریان می یابند و به آرامی دفع می گردد. به این ترتیب شرایط مناسب برای توقف آب و نفوذ بیشتر آن در زمین های زراعی بین باندها فراهم نمی شود، از لغزش زمین و حرکات توده ای و جریانات گلی نیز جلوگیری می شود. این روش نسبت به بانکت ها و در برخی موارد تراس ها برتری دارد.
در برخی موارد توده ای از گیاهان را به موازات منحنی های میزان می کارند. در انتخاب گیاهان برای ایجاد نوار های محافظ معمولاً سعی می شود تا از نوعی استفاده شود که ریشه عمیق دارند، تا هم در مقابل جریانات سطحی و هم فرسایش بادی مقاومت کنند. به علاوه می توان از درختان مثمر به دلیل صرفه اقتصادی نیز بهره گرفت.
در مقایسه با باندهای خاکی، اگر چه عملکرد مشابهی دارند، توسط ساختار متفاوتی ساخته می شوند. باندهای خاکی در اثر شخم زدن تدریجی و با تعبیه جلوآمدگی قبلی در روی دامنه ساخته می شوند و گیاهان بعداً روی آنها کاشته می شوند در صورتی که در روش نوارهای گیاهان محافظ، قبلاً گیاهان، اکثراً به صورت انتخابی، کاشته می شوند و سپس در اثر عمل حفاظتی آنها باندهایی نظیر باندهای خاکی به وجود می آید که موجب ایجاد بریدگی شیب در دامنه می شوند. این نوارها سریعتر از باندهای خاکی ایجاد می شوند و سریعتر از آنها- کمتر از 2 سال- نقش حفاظتی خود را انجام می دهند.
مالچ دادن: عبارت است از پوشش سطح اراضی تحت کشت به وسیله بقایای گیاهی که علف های درو شده تا ساقه های ذرت و آفتابگردان و بالاخره کاه و کلش غلات و غیره را شامل می شود. (با مالچ نفتی اشتباه نشود) مالچ دادن بیشتر برای مساحت های کوچک به خصوص در باغ های میوه و سبزیجات استفاده می شود. از این طریق نزولات جوی با سطح خاک در تماس طولانی قرار گرفته و همینطور در برابر تبخیر محفوظ می مانند و فرصت کافی برای جذب وجود دارد. مالچ سطح خاک را در برابر ضربات قطرات باران و تگرگ، تابش مستقیم آفتاب و گرما حفاظت می کند و حرارت و رطوبت را در حد متعادل و مناسب نگه می دارد.
شخم زدن: شخم زدن اطراف زمین های کشاورزی نه تنها آبهای اضافی را جمع آوری می کند ، خاک های رویی را نیز حفظ می کند. البته در زمین هایی که فرسایش بادی در آن ها از اهمیت برخوردار است استفاده از دیواره های گیاهی محافظ باد لازم است در غیر این صورت خاک شخم زده شده توسط باد به نقاط دیگر برده می شود. در این مورد جهت شخم زدن بسیار مهم است. اگر زمین در جهت شیب شخم زده شود آب و یا باران خاک را به راحتی می شوید و به قسمت پایین زمین حمل می کند، شخم زدن باید در جهت عمود بر شیب زمین و در راستای خطوط تراز باشد.
علاوه بر اقداماتی که در بالا ذکر شد روش های دیگری نیز مورد استفاده قرار می گیرند که عبارت اند از: دیوارهای حایل و گابیون، چپر ها، چند کشتی و کشت متراکم.
نتیجه گیری
فرسایش پدیده ای است که در چرخه طبیعت اتفاق می افتد، بسیاری از شکل ها و مناظر شگفت انگیز طبیعی نتیجه فرسایش هستند. مناظری که به ویژه در فرسایش یخزاری، پدید می آیند. به هر حال این پدیده با تخریب یا بهتر است بگوییم دگرگونی همراه است، بنابراین کنترل آن به ویژه در مناطق مسکونی لازم است.
در واقع کنترل فرسایش در درجه اول، به خاطر حفظ سکونتگاه هایمان است. زندگی شهری یا حضور مداخله جویانه انسان در طبیعت، باعث اختلال در سیستم طبیعی آن شده و خطرساز است. در واقع هدف ما کنترل اختلالی است که شهرهایمان – معمولاً با بی توجهی به سیستم های طبیعی – باعث آن شده اند. نکته حائز اهمیت در اینجا آن است که، قدم اول در برخورد با این پدیده، قبل از فکر کردن به راه های کنترل آن، حفظ حریم طبیعت است. در این صورت خود به خود آن را کنترل کرده ایم.

شنبه 8 خرداد 1389 ساعت 10:20  
 نظرات